مها، دختر زيباي من

دلم گرفته ماماني

     سلام عزيز مامان. ميبخشيد كه دير به دير آپ ميكنم. اين روزا وضع روحيم زياد خوب نيست و نگرانم كه اين وضعيت روي تو اثر بدي بذاره ناز گلكم. براي آروم شدن هر كاري ميكنم. باهات حرف ميزنم. داستان هاي شاد برات ميخونم. موسيقي گوش ميدم. اما هيچ كدوم از اينا باعث نميشه از استرسم كم بشه.      چند روزي هم هست كه براي رها شدن از دست افكار مزاحم، خودمو با درست كردن لوستر و آويز روي در و نقاشي براي اتاقت سرگرم كردم.      ماماني، دخترك نازم، تو الان به خدا نزديك تري. كوچولوي مهربونم برا ماماني دعا كن. دعا كن غصه ها از دلم پر بكشن و دوباره شادي جاشو بگيره. دعا كن زندگي آرومي رو برات بساز...
4 مرداد 1391
1